حسین جنتی

شاعر/ جستجوگر/ آموزگار

بلاگ

درباره حال و احوال این روزهای ما مردمِ خسته است.

۹ مهر ۱۴۰۳

چهارشنبه عصر در اردیبهشتِ بهاریِ چهارصد و سه در نمایشگاه کتاب تهران، استاد پرویز بیگی (شاعر پیشکسوت و مدیر بنگاه انتشاراتی فصل پنجم) باز این خاطره‌ی کهنه را بزرگوارانه و با لبخند پیش کشید و گفت: تو …

۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

نمی‌دانم این نوشته را از کجا بیآغازم که بوی بدی ندهد، یعنی طوری نشود که به کسانی اهانت شود، پس مثل همیشه می‌نویسم… قلم خودش خواهد دانست چه کند و کجا برود… سی و پنج سال است …

۲۰ تیر ۱۴۰۲

سال‌ها پیش در یک مدرسه کار می‌کردم که معروف بود خانواده‌های خیلی مذهبی بچه‌هایشان را به آنجا می‌فرستند که در کنار بچه‌های غیر مذهبی درس نخوانند که خدای ناکرده متوجه نشوند مثلا داستان لک‌لک‌ها دروغ بوده و …

۵ تیر ۱۴۰۲

کلید اسرار- قسمت اول: اینجور دوست دارم! گاه به بهانه‌ای دلم می‌خواهد چیزی بنویسم اما چیزی رسن می‌اندازد به گردنِ قلم که: “فلانی ناراحت می‌شود! بهمانی دلش می‌گیرد! مخاطب گمانِ بد می‌کند” و ازین دست نصایح که …

۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲

دیوارهای هنرستان هنرهای زیبای پسران تهران (جایی که دلم برایش تنگ شده است) اول آجری بوده است، از آن آجرهای بندکشی شده‌ی قدیمی، یادآورِ تهرانِ قدیم…تهرانِ خلوت… تهرانِ یاکریم و صدای تار و تنبک… تهرانِ ایرانی… اما …

۱۷ فروردین ۱۴۰۲

.به تُندی گفت: می‌مانیم! گفتیمش: مزن! لاف است!کلاهِ آهنین افتاد… این، یک‌مُشت الیاف است… از آن خون‌ها که بر فرشِ خیابان ریخت دانستم،دهانِ هرزه‌تیغان چون حسابِ لوطیان صاف است! تو را دستِ قضا از لانه کج‌کج میکشد …

۲۹ اسفند ۱۴۰۱

چند روز قبل کسی به رحمت خدا رفت، من او را نمی‌شناختم جز اینکه چندبار با دوچهره‌ی متفاوت در تلویزیون دیده بودمَش، چندبار با مو و ریش و سبیل و ابرو، چندبار بدون مو و ریش و …

۲۱ اسفند ۱۴۰۱

احتمالات عبارت “شهروند موقت” مدت‌هاست در سرم می‌چرخد، یعنی مدت‌هاست فکر می‌کنم تا چه زمانی خودم را شهروند می‌دانستم؟ از کِی کناره گرفتم؟ از چه زمانی فکر کردم فقط در کشور بمانم و زندگی کنم و خودم …

۲۳ دی ۱۴۰۱

در خبرها دیدم که اعضای هیات مدیره دفتر شعر جوان و نیمی از هیات‌مدیره انجمنِ شاعرانِ ایران استعفا داده‌اند… به چند و چون و دلایلِ این موضوع کاری ندارم، با عزیزانِ سالهای دور هم سخنی نیست… احتمالا …

۱ دی ۱۴۰۱

بارها بازجویی‌شدن، رنج و شکنجۀ روحی همسر و فرزندان، بازداشت، زندان، توقیفِ کتاب‌ها، اخراج از کار و گروگانگیریِ رزق، همه و همه را تاب آورده‌ایم، من و خانواده با هم تاب آورده‌ایم… ما با وجود اینکه امکانش …

۱ خرداد ۱۴۰۱

“کیستی” یا “هویت” چیزِ بسیار مهمی است که اگر درباره‌ی آن فکر نکنیم دچار گرفتاریهای مسخره‌ای خواهیم شد. می‌گویم “مسخره” چون وقتی از خودمان فاصله بگیریم و این توان را داشته باشیم تا “خود” را از چشمِ …

۲۹ آبان ۱۴۰۳

سال‌ها بود که بصورت گاهگاهی ویدئوهایی از شیعیان لبنانی را (نه در رسانه‌های رسمی) می‌دیدم که زن و مرد، دختر و پسر با روسری و گاه حتی بی روسری گِرد آمده‌اند و مثلا در مدحِ جنابِ علی …

۱۷ اسفند ۱۴۰۱
12