حسین جنتی

شاعر/ جستجوگر/ آموزگار

تازه

.
به تُندی گفت: می‌مانیم! گفتیمش: مزن! لاف است!
کلاهِ آهنین افتاد… این، یک‌مُشت الیاف است…


از آن خون‌ها که بر فرشِ خیابان ریخت دانستم،
دهانِ هرزه‌تیغان چون حسابِ لوطیان صاف است!


تو را دستِ قضا از لانه کج‌کج میکشد بیرون…
کمینگاهِ تو گیرم راست، چاکِ قله‌ی قاف است!


پریشان کرده بودی خَلق را چون برگِ بی‌دفتر
ندانستی که سودایِ شرف اینگونه صحاف است!


تو را نفرین نخواهم کرد چون پیرانِ ظالم را
زِ روی طبع، چرخِ چاره‌اندیشی کفن‌باف است!


#حسین_جنتی
#تازه

۲۹ اسفند ۱۴۰۱

دیدگاه ها

رامین

10 فروردین 1402 - 17:45

👏🌹

پاسخ

سروش

18 فروردین 1402 - 23:28

در فضای مجازی، پراکنده آثار زیبای استاد رو خوانده‌ام. مدتیه دنبال تهیه کردن آثار کامل استادم. چندباری که مسیرم به خیابان انقلاب افتاد، از ممنوعه فروشان سراغ (ی) و (ن) را گرفتم ولی نیافتم. دوستان عزیزی که این آثار را دارند و در شرق تهران ساکن اند، بسیار ممنون میشوم اگر مدتی کتابهارا به امانت در اختیارم بگذارند. یا اگر فروشنده ای می‌شناسند که ممکن است آثار را داشته باشد، آدرس و یا اطلاعات تماس را در اختیارم بگذارد. ایمیل من: sorush.amoui.1381@gmail.com

پاسخ

یک دیدگاه بنویسید

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.