حسین جنتی

شاعر/ جستجوگر/ آموزگار

صدای تَق‌تَقِ تقوا

چند روز قبل کسی به رحمت خدا رفت، من او را نمی‌شناختم جز اینکه چندبار با دوچهره‌ی متفاوت در تلویزیون دیده بودمَش، چندبار با مو و ریش و سبیل و ابرو، چندبار بدون مو و ریش و سبیل و ابرو… بعد فهمیدم دچار سرطان شده است، طبعا ناراحت شدم و در دل با خدای خودم (که به کسی ربطی ندارد کیست) گفتم: کمکش کن… کمکم کن… چرا؟ چون سرطان را می‌شناسم، دیده‌ام چطور پدرِ همسرم را که خدا می‌داند رفیقم بود ذره ذره آب کرد و جلوی چشم ما سوخت و سوخت و تمام شد، بعد از بیماریِ پدرِ همسرم سرطان را خوب می‌شناسم…

بعدتر از آن مرحوم که در ابتدا گفتم، چند یادداشت خواندم درباره سرطان و رنجی که می‌کشید و بعد فهمیدم خدابیامرز در امور”شعر” مملکت مسئولیتی داشته، معلوم است که فورا رفتم و چندخط از نوشته‌های شعرگونه‌ی مرحوم را خواندم، بسیار بسیار ضعیف بود (احتمالا کسانی در کامنت خواهد نوشت: لطفا علمی نقد کنید! جواب را همینجای یادداشت می‌دهم: نقدِ حرفه‌ای برای اثرِ حرفه‌ای‌ست، اثرِ ضعیف همین است: ضعیف…) بعد به این فکر کردم که تقوا چیست؟ پرهیز کردن؟ در پناهگاه ماندن؟ خویشتنداری؟ واقعا این “تقوا” چیست که این همه سال دمِ گوشِ ما می خوانند که باید داشته باشی وگرنه با گرزِ آتشین و این قبیل وسایل طرفی؟! خواستم به مرحوم ایراد بگیرم که با این سطح از شعر، بی‌تقوایی کرده که در امرِ شعر، مسئولیت پذیرفته باز دیدم ممکن است کسانی بگویند بیمار است و تو بی اخلاقی کرده‌ای… بعد نگاه کردم دیدم باقی مسئولین هم دست‌کمی از آن عزیزِ سفری ندارند، هرجا هستند تقریبا می‌شود گفت شایسته نیست که آنجا باشند، چرا که بهتر از آنان را می‌شناسی یا می‌بینی که “نمی‌توانند” و این نتوانستن از سر و روی مملکت می‌بارد و شما می‌دانید و می‌بینید…همین که یک کسی بداند ماشین چندتا چرخ دارد و فرمان و کلاج و ترمز چیست، به شرطِ اینکه از ما باشد می تواند در امورِ مربوط به خودرو مسئول باشد! حاصلش؟ یک خودرو با چندین شکل و نامِ متفاوت و قیمت‌های عجیب! با قی چیزها هم که معلوم است.

حالا چرا از آن عزیزِ درگذشته توقعِ تقوا داشتم و از دیگران نداشتم بر می‌گردد به اینکه ایشان روحانی بود، کسی تا درباره چیزی حرف نزده است می‌شود گفت نمی داند اما آدم از بعضی‌ها توقع دارد، اگر بگویی متهم می‌شوی و اگر نگویی به ادامه‌ی این اوضاع کمک کرده‌ای و این یعنی تقوا نداشته‌ای… اگر دوست داشتید برای آن مرحوم و برای پدر همسر من فاتحه بخوانید، انرژی مثبت بفرستید، آرزوی شادی کنید، نمی‌دانم هرچه دوست دارید…

همین

۲۱ اسفند ۱۴۰۱

دیدگاه ها

محمدرضا

21 اسفند 1401 - 20:39

ممکنه به خاطر نفرین های ما مبتلا شده باشه؟

پاسخ

مجتبی

21 اسفند 1401 - 20:44

ممنون از نوشته خوب‌تان. فقط نمی‌دانم چرا هنوز از روحانیان(به صرف این‌که “می‌گویند”) انتظار “عمل به گفته” دارید؟!

پاسخ

سامان

21 اسفند 1401 - 20:58

فرهنگ ایرانی پرهیز را در رفتار رندان پارسا می‌بیند، نه در جامه‌ی زاهدان خودبین

پاسخ

ناشناس

21 اسفند 1401 - 21:01

کاملا موافقم با نظرتون .

پاسخ

ناشناس

21 اسفند 1401 - 21:37

افرین بسیار عالی

پاسخ

محمد صالح دادخواه

21 اسفند 1401 - 21:49

حضرت حسین جنتی، به دنبال شما، کو به کو، منزل، به منزل، از اینستا به تویتر و…
هر جا حسین جنتی باشه، بی شک اونجا
گلستانه

پاسخ

صالح براتی

21 اسفند 1401 - 22:05

به قول حضرت خاقانی:

چون دهر کس فروبر و ناکس برآورند
ز آن در وفا چو دهر بود انقلابشان

بیش از بروتشان نگذشته است و نگذرد
اشعارشان چو دعوت نامستجابشان

از آب نطقشان که گشاید فقع که هست
افسرده‌تر ز برف دل چون سدابشان

از طبع خشکشان نتوان یافت شعر تر
نیلوفر آرزو که کند از سرابشان

پاسخ

Tabaei_f

21 اسفند 1401 - 22:27

حالا بگذریم زنگ زدم پیشاپیش تولدتون رو تبریک بگم که چند ماهی میشه پشت خط موندم!

پاسخ

کیوان پورامید

21 اسفند 1401 - 23:29

از بعضی موارد می‌بایست پرهیز کرد همین

پاسخ

Mohammad.k

22 اسفند 1401 - 01:04

جناب جنتی عزیز
از نظر من نوعی، وادی مدیریت و اجرا تا حد زیادی قابل تفکیک است. مثلا میشود بفرمایید که چه لزومی بین داشتن اشعاری قوی و مدیریتی خوب است؟ یا اینکه اگر مرحوم صاحب چندین دیوان بی نقص بود اما در سیاست گذاری فاقد فهم بود موضع شما فرق میکرد ؟ به نظر شما شاعر و ادیب و استاد حاذق ولی بی شعور کم است؟ (به پرسش آخر با تامل بیشتری نگاه کنید)
حقیقتا متن شما سراسر مغلطه، بسیار عوامانه و منزجر کننده هست .
من هم مثل شما و شاید بعد از شما با مرحوم به تعبیر شما بی تقوا آشنا شدم اما برداشت کینه آلود و مریض شما به ذهنم خطور نکرد و از این بابت خدا را شاکرم.
ضمن اینکه تقوا صدق میکرد که تقوای کسی که امکان پاسخ به شما را ندارد زیر سوال نبرید.

پاسخ

Vahid

22 اسفند 1401 - 02:35

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد…

پاسخ

سبحان

22 اسفند 1401 - 08:23

توقع تقوا از روحانیون؟!!

پاسخ

علی

22 اسفند 1401 - 11:13

جناب جنتی ماهیت کسی که شعر اجتماعی مینویسه این نیست که هرجا رسید از هر موضوعی و هرکسی انتقاد بکنه مردم ماهم که اشتیاهات خودشونو نمیبینن اما اشتباهات دیگران رو تو بوق میکنن. من خودم هم مثل شما یک شاعر اجتماعی هستم و همچنین بخاطر اینکه معروف نیستم از هر انجمن و… ای رونده شدم ولی من بر علیه هر ظالمی مینویسم بر علیه هر حماقتی مینویسم بر علیه هر شخصی که کح بره مینویسم حتی خودم. من علاوه بر اینکه از آبان نوشتم از خون فروشی های زمان شاه هم نوشتم. علاوت بر اینکه از علم الهدی نوشتم بر علیه جماعت سلبریتی هم نوشتم. شما هم اگر لطف کنید علاوه بر جامعه روحانیت و خدا و پیغمبر و… تفنگ نقدتون رو سمت بقیه هم بگیرید نه اینکه برا شادی دل چند نفر چشمتونو به حقیقت واقعی جامعه ببندید. یا حق (آیینه)

پاسخ

ل. متحد

22 اسفند 1401 - 21:41

درود بر شما
اگر روحی وجود دارد، روحشان شاد🙏
گفتن، حرف زدن، نظر دادن، موافق یا مخاللفش را نمیگویم، فقط گفتن و شنیدن باعث میشود آدمها فکر کنند و فکر کردن گمشده ی این روزهای کشور بی پناه من است.
باید هر موضوعی را به چالش کشید تا هیچ چیزی در دایره ممنوعه قرار نگیرد.

پاسخ

ناشناس

23 اسفند 1401 - 18:00

ترجمۀ “تقوا” به “پرهیزکاری”، یکی از انحرافات و بدعتهای بزرگی بود که بر دین ما ایرانیان وارد شد.

پاسخ

ناشناس

24 اسفند 1401 - 06:34

اینکه مرحوم شاعر خوبی نبوده ایرادی ندارد اما ایراد آنجاست که ایشان دراین حوزه مسولیت داشته وحتما در مورد اشعار دیگران درجشنواره های شعر نظر می داده.این از تقوی به دور است نه شعرهای ضعیف ویا مدیریت ایشان.

پاسخ

ناشناس

26 اسفند 1401 - 13:55

روحانیون به وقت ادعا، خود را انسان کامل می نمایند، و به وقت عمل، فرافکنی و از خود سلب مسئولیت می کنند.
نه مثل شتر بار می برند، و نه مثل مرغ، پرواز میکنند.

پاسخ

یک دیدگاه بنویسید

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.