حسین جنتی

شاعر/ جستجوگر/ آموزگار

نامه‌ی سپاس

چهارشنبه عصر در اردیبهشتِ بهاریِ چهارصد و سه در نمایشگاه کتاب تهران، استاد پرویز بیگی (شاعر پیشکسوت و مدیر بنگاه انتشاراتی فصل پنجم) باز این خاطره‌ی کهنه را بزرگوارانه و با لبخند پیش کشید و گفت: تو پدر مرا درآوردی تا شعرهایت را بیاوری چاپ کنم! خندیدم و برای بار چندم عذرخواستم و گفتم شما که می‌دانید! می‌ترسیدم! دایم با خوم می‌گفتم اگر هزار نفر پیدا نشوند که حاضر باشند شعر مرا بخوانند و کتاب در گوشه‌ی انبار نشر بماند و ناچار بعنوانِ باطله خمیرش کنند و از آن شانه‌ی تخم مرغ بسازند چه کنم؟ با رویای کودکی‌ام چکار کنم؟ بعد برای که و برای چه بنویسم؟ فرار می‌کردم از آقای بیگی که اصرار داشت شعرهایم را چاپ کنم…
جوانِ عزیزِ خوشرو و با استعدادی از بندر عباس آمده بود و مثل خیلی‌های دیگر سراغ کتاب‌های مرا گرفته بود، با لبخند آمد در غرفه و نشست کنارم، به ادب برخاستم و نشستم، کتاب‌ها را داد برایش یادگار نوشتم، برایم شعر خواند و سوالاتی پرسید، راهنمایی کردم و بعد پرسیدم چند سال داری؟ گفت دانشجوست و بیست سال دارد، گفتم همسالِ پسرِ منی و بعد از ساعتی رفت… آقای بیگی در خلال صحبت گفت: این جوان‌ها را می‌بینی؟ وقتی کتابت چاپ شده این‌ها شش هفت سالشان بوده… به فکر فرو رفتم و نگاهشان کردم… در میانِ مخاطبانِ دایمیِ شعر من (در این سال‌ها) که عمدتا از جوانی گذشته‌اند و پا به آغاز میانسالی گذاشته‌ند، این جوان‌ها با خود پیامی آورده بودند، نگاهشان می‌کردم و بی آنکه چیزی بگویند پیامشان شادم می‌کرد، انگار می‌گفتند: پیرمرد! کتاب‌هایت نه تنها در انبار نشر نپوسید و به شانه‌ی تخم مرغ تبدیل نشد بلکه وارد دهه‌ی دوم شد! انگار قرار است دوام بیاوری! نسل بعدی هم می‌خواهد ببیند شاعرشان چه گفته؟ از این سیزده‌سال که از انتشار “ن” می‌گذرد، چهارسال کتاب‌های من غایب بود… بعد از غیبت گمان نمی‌کردم دوباره وقتی کتاب‌ها (پس از سه بار سانسور) چاپ شود باز عزیزان سراغش را بگیرند، چهارشنبه در نمایشگاه فرصت برای چای خوردن و سیگار کشیدن کافی نبود، هر چند دقیقه عزیزی با شوق می‌آمد و مرا سرشار می‌کرد از ذوق، برمی‌خاستم و می‌نشستم و ادب می‌کردم… این نوشته تبلیغ نیست ، نامه‌ی سپاس است از حق‌شناسی و حق‌گزاریِ مخاطبان و یارانِ عزیز… من در این سال‌ها مثلِ برخی از ما بهتران، نه پشتیبان داشتم نه نفوذی در رسانه نه در روزنامه نه مجله و نه هیچ‌جا ( که به فضل خدا هیچ اهمیتی هم برای من نداشت و ندارد). هیچوقت از سرِ غرور به آن‌ها که دستی در صدا و سیما و روزنامه داشتند نچسبیدم، آن‌ها ‎‌هم به نشانه‌ی تبرّا کمتر از من یاد کردند و اگر کردند جوابِ رد شنیدند… نه در شبِ رونماییِ کتابم مرا به برنامه‌ی زنده بردند تا جنابخان برایم آوازِ نارگیله بخواند! نه مجریانِ تلویزیون و رادیو گاه و بیگاه کتابم را سرِ دست گرفتند و تبلیغ کردند و نه ارگان‌ها و سازمان‌ها به کارکنانشان هدیه‌ی دهه فجر دادند… اما از آنجا که خدا خواسته است و از او می‌خواهم که تا همیشته بخواهد، شعر من هست و به فضلِ الهی و نفسِ مهربانِ اهلِ معنی خواهد بود…
ممنونم که کتاب می‌خوانید…

۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

دیدگاه ها

روح الله

28 اردیبهشت 1403 - 19:56

سلام استاد عزیز ما تمروز به شوق دیدار شما به نمایشگاه امدیم اما سعادت دیدارتان حاصل نشد امیدواریم تا در فرصتی دیگر این سعادت ایجاد شود

پاسخ

امین

28 اردیبهشت 1403 - 19:58

سلام خدا بر حسین جنتی

نام تو اگر بر همین راه باشی به فضل الهی در تاریخ ایران ماندنی ست

پاسخ

محمد حسین ابراهیمی

28 اردیبهشت 1403 - 20:11

عرض سلام و ادب خدمت جناب جنتی شاعر مستقل و بلند اندیش و بینای معاصر حقیر پنجاه و هشت سالم است و از کودکی آثار شاعران سرزمینم را دوست دارم وبه نوعی عاشق آن هستم اما نه همه شاعران بل آنکه به قول ملک و شعرا موهای تنت را سیخ میکنند وتورا به وجد می‌آورند اما حقیر نظرم در مورد شما همان است که استاد شفیعی کدکنی گفت . من همان نایم که گرخوش بشنوی
شرح دردم با تو گوید مثنوی

پاسخ

محمد

28 اردیبهشت 1403 - 20:22

آقای جنتی متواضع ترین غزلسرای ایرانی❤️

پاسخ

رضاپاژنگ

28 اردیبهشت 1403 - 20:47

سلام حسین آقا.نقطه اشتراک من باشمابه غیرازسال تولد مشترک(۱۳۶۰) وروز۱۲خردادکه سالروزدستگیری شماواتفاقاسالروزتولدمن هم هست،فقط علاقه به شعراست والبته علاقه ای متفاوت باچشیدن لذت نظم وردیف وقافیه درکلمات وواژه ها!
من متاسفانه قریحه شعروشاعری ندارم ولی شدیدابه شعر،آنهم ازهمان نوعی که شمامی سرایی علاقه دارم.نه فقط به خاطررعایت قوانین ادبی آن،بلکه به خاطرشجاعتی که دردل شعرنهفته است.به خاطرجسارتی که سراینده آن داردودرنتیجه آن کم بهانداده است.
آن جسارتی که باعث شددرحضور
‘همان که دانی ‘هشدارمراقبت ازمردم بی گناه(بخوانیدجوجه)درمقابل فتنه مسولین نالایق(بخوانیدگربه)رابدهی و
‘همان که دانی ‘ به جای گرفتن پیام نهفته دردل شعر،غائله رابامثلاطنزجمع وجورکند!
من آن جسارتی رادوست دارم که باعث می شود شاعر،حتی یک تبریک خشک وخالی وبه غایت عمومی رااز ‘اوکه دانی’ منع کندولی درعوض به جای توقف زیرپایه منبر،پای چیزی که به آن اعتقادداردبماند.

حسین عزیز،شایدماهیچگاه همدیگررانبینیم،حتی محل سکونت بنده(اصفهان)هم فرسنگهاباشمافاصله دارد،ولی اجازه بده تافاش بگویم که این قرابت عمیقی که باتواحساس میکنم،نه به خاطرسال تولدواینگونه مسائل کم ارزش،بلکه به خاطرارادت تو به جودبی بدیل مرتضی علی وخانواده اوست وبه نظرمن این ارادت خالص توست که آن جسارت رابه شعرتوبخشیده ورنگ شعرتورازیباترکرده.
درودبرشرافتی که محبوب درگاه علی(ع)بودن رابامحبوب رسانه های بی مقدارحاکمیت بودن تعویض نکرد.
مراقب خودت باش،
رضا

پاسخ

علی

28 اردیبهشت 1403 - 21:24

دست مریزاد
حسین زمان
ذوالفقار علی در کام
و چه نزدیکیم
همچون‌ پاره های یک درختِ
ریشه از خاک برآمده
تو می‌نویسی به درد
و ما می‌خوانیم به اشک
و همه چشم به دیدار روز واقعه
نامت جاودان
پاک فرزندِ قلمِ ورِ ایران

پاسخ

پیمان

28 اردیبهشت 1403 - 23:24

با سلام و عرض ادب
آقای جنتی عزیز، بنده یک جوان ایرانی هستم که همیشه از کلام نغز و اشعار وزین شما حظ وافر برده‌ام. اما اجازه دهید به جای تعارفات مرسوم _ که رسمی نابجاست _ و صحبت از علم و معرفت و نیک‌اندیشی و هنر و شرافت شما _ که ناگفته پیداست _ آنچه در دل دارم، بی‌پرده بیان کنم. جنابعالی بهتر از من مستحضرید که دوره دوره‌ی تزویر و مقام‌پرستی و جهل‌ستایی و جاهل‌نوازی است، و ادیبان و ذوق‌پرورانی چون شما به‌ناچار از میادین فرهنگی طرد شده و کنج عزلت گزیده‌اند. چنان که حافظ شیرازی گفته است:
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل دانش و فضلی، همین گناهت بس
در این روزگار غریب و زمانه‌ی نانجیب که هر بی‌هنری با عنایت سلطان به جمع فضلا راه می‌یابد، بنده شاهد بوده‌ام که شما همواره مسیرتان را از این نامردم زوال‌پرست جدا کرده و در کنار مردم کشورتان ایستاده‌اید. بنابراین در شگفتم که چرا همچنان قدم در یک نمایشگاه سراسر حکومتی می‌گذارید؟
ببخشید که پایم را از گلیمم دراز کردم. با آرزوی بهترین‌ها برای شما و سرزمین مادری.

پاسخ

باانو کریمی هستم

29 اردیبهشت 1403 - 00:09

درود استاد من یه خانم خاندار هستم که با شعرهای شما و دیگر شاعران معاصر علاقه مند یه شعر شدم وبا این که برای سن من شاید دیر شده و حتی ادبیات نخوندم علاقه به سرودن پیدا کردم و الان دوساله ‌مجازی اموزش میبینم وشروع به نوشتن کردم و همیشه اشتیاق داشتم کتابهای شما را رو داشته باشم و امیدوارم موفق به تهیه ی کتاب های شما بشوم و بدونید خیلی از شاعر ها ی جوان که من میشناسم درانجمن همیشه با اشتیاق از شما و اشعارتون صحبت می کنتد
همیشه منتطر اثار شما هستیم
یکی از طرفدارانتون

پاسخ

فریماه ابراهیمی

29 اردیبهشت 1403 - 14:45

سلام استاد بزرگوار
هم نسل های من و نوجوانان ممکن هست درصد کمی از مخاطبان شما باشند
اما به نظرم شما و شعرتان معنای واقعی جوانمردی و شرافت هستید
شجاعتی که موقع خواندن به مخاطب هم انتقال پیدا میکند
امیدوارم سلامت و پایدار باشید

پاسخ

بهزاد رستمی

28 خرداد 1403 - 22:30

سلام خدمت آقای جنتی.
آقای جنتی ببخشید اگر کسی قصد داشته باشه (از جمله خودم) که نسخه‌ی اصلی (سانسور نشده) کتاب‌های شما رو تهیه کنه باید چه کار کنه؟؟

پاسخ

acarkcedE

18 آبان 1403 - 08:54

Borst SE, Yarrow JF priligy for sale Restriction on some activities that could impair the healing processes such as swimming

پاسخ

یک دیدگاه بنویسید

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.